شاید شما به عنوان یک فرد بالغ به خاطر گفتن حرفی دچار دردسر یا حتی مجازات شده باشید. به عنوان مثال اگر به جنایتی اعتراف کنید و از این خلاف ابراز پشیمانی کنید کسی اهمیت نمی دهد و به زندان خواهید افتاد. یا اگر به همسر خود بگویید که گاهی به معشوقه قبلی خود فکر می کنید بدون اینکه قصد بدی داشته باشید ممکن است رابطه زناشویی خود را با مشکل جدی روبرو کنید. و اگر به کسی بگویید که نسبت به او احساس کشش دارید چه کسی می داند عکس العمل او چه خواهد بود. بنابراین شما آموخته اید که دهان خود را بسته نگه دارید.

اما اگر مدیران با کارمندان خود صحبت نکنند یا کارکنان شرکت با مشتریان صحبت نکنند کسب و کار آنها هم با شکست روبرو خواهد شد. و همه به اشتباه گمان می کنند که با تله پاتی می توانند حرف های خود را منتقل نمایند. " من فکر می کردم تو درباره نارضایتی من از کارکرد خودت اطلاع داری!" یا "تو باید می دانستی که از من خیلی کار کشیده ای " و از این قبیل.

زندگی زوج های بسیاری بخاطر ارتباط ضعیف به هم خورده است. زوج ها به جای اینکه بی پرده در باره مشکل مالی، بدنی یا جنسی خود با شریک زندگی خود به تبادل نظر بپردازند و آنرا با آنها در میان بگذارند فقط انتظارات خود را گوشزد می کنند و یا خود را راحت می کنند و هیچ نمی گویند. اما بدون پشتیبانی همسر و همدردی و درک او نمی توانید مدت زیادی دوام بیاورید. در حقیقت یک ازدواج بد می تواند همه چیز را در زندگی شما خراب کند. در یک رابطه موفق هر دو طرف قادرند پیام های خود را ارسال و پیام های طرف مقابل را به خوبی دریافت کنند به عبارت دیگر می توانند در هر موضوعی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و یکدیگر را درک کنند.

اگر کسی را نداشته باشید تا با او ارتباطی شفاف داشته باشید دنیا برایتان تیره و تار خواهد شد. دوستی بر پایه ارتباط دو طرفه بنا می شود. اگر کسی را نداشته باشید که بتوانید با او درد دل کنید یا همسری که غمخوار شما باشد نتیجه آن معمولا مشکلات روانی است.

بنابراین اولین کاری که باید انجام دهید این است که از خانه خارج شوید با دیگران با دوستان خود و با همدم خود صحبت کنید.

متاسفانه بعضی مواقع ما یاد گرفته ایم که حرف خود را قورت دهیم. صدایمان را پایین نگه داریم و محتاطانه ساکت باشیم و تماشا کنیم.

" یک درس پایه در این دنیا وجود دارد که هر کسی آنرا می آموزد. آنها می آموزند که دهان خود را بسته نگه دارند و این درسی غلط است. وقتی شک داری صحبت کن. ارتباط برقرار کن."

ال. ران هوبارد

وقتی که درباره موضوعی شک دارید ارتباط برقرار کنید صحبت کنید حرف بزنید تا اینکه مشکل برطرف گردد. وقتی که احساس می کنید سنگینی، اختلاف نظر، یا مخالفت در رابطه شما با شخص دیگری سایه افکنده است بدترین کار این است که آنرا نادیده بگیرید. به جای آن سعی کنید با آنها ارتباط برقرار کنید. 

وقتی که می دانید که باید درباره موضوعی صحبت کنید درباره آن صحبت کنید! به عنوان مثال وقتی که یک کارمند می داند که کارمند دیگری در حال اختلاس است باید با او یا با رئیسش صحبت کند. یا پزشکی که می داند باید درباره وضعیت روحی بیمارش با خانواده اش صحبت کند بهتر است این کار را انجام دهد. یا مدیری که می داند باید درباره کاهش راندمان با پرسنلش صحبت کند اگر تردید کند مرتکب اشتباه بزرگی شده است.

وقتی که مشکلی پیش می آید با صداقت درباره آن صحبت کنید رک و بی پرده باشید. سیاست و صداقت در کنار هم کالایی گران بها هستند.

اگر در مورد چیزی نگران هستید می توانید مانند مثال زیر حرف خود را بیان کنید.

" لیزا، من می خوام یه چیری در مورد رانندگیت بهت بگم چون می ترسم اینجوری تصادف بد بکنی ولی نمی خوام ناراحتت کنم. می تونم بگم یا باید ساکت باشم؟"

" رئیس، اگه یه روزی یه درخواست ناجوری از من داشتی بد من می توانم بهت یادآوری کنم؟"

" جان، ازدواج ما برای من ارزش زیادی داره خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرش رو بکنی و من نمی خوام هیچوقت این رابطه رو به خطر بندازم اما من یه اشتباهی کردم  و الان هم خیلی متاسفم. من فکر کردم اگه با تو در موردش صحبت کنم خیلی بهتره . تو فکر نمی کنی اگه ما با هم 100 درصد صادق باشیم بهتر نیست؟"

در درازمدت، همیشه با برقراری ارتباط نتیجه بهتری خواهید گرفت. مسئولیت قبول کنید. سکوت هیچ مشکلی را حل نمی کند. بلکه باعث مزمن شدن مشکلی کوچک می شود. حتما بارها شنیده اید که کسی می گوید " دیگه به اینجام رسیده!" یعنی اینقدر ساکت بودم و هیچی نگفتم این مشکل کوچک تبدیل به مشکلی بزرگ و غیر قابل تحمل شده است.

ترجمه: علی یزدی مقدم

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: